سلول شماره ی دلتنگی

...اینجا سقف شهری ست که برای ما خانه نشد

سلول شماره ی دلتنگی

...اینجا سقف شهری ست که برای ما خانه نشد

سلول شماره ی دلتنگی

تنم به پیله ی تنهایی ام نمی گنجید...

---

آخرین مطالب

روز آزادی

شنبه ی همان هفته ای که با عمیق ترین آه و کمترین امید صبح شده بود،

همان شنبه ای که هزارجور سناریوی تلخ بی پایان را توی ذهنم مرور میکردم و با آن مرثیه میخواندم،

همان شنبه بود که ناگهان توی حیاط  دانشکده پیدایت شد،

که ناگهان سر زدی از دلم میان دستهایم،

که دیگر ختم ناامیدی ها را خواندم،

صبح های گس و شب های دل آشوبه را چالش کردم،

قرار بود حالمان خوب باشد،

قرار بود بعد از آنهمه تلخ کامی دیگر شیرین باشیم،

قرار بود اما....

نشد!

  • نِزمین