سلول شماره ی دلتنگی

...اینجا سقف شهری ست که برای ما خانه نشد

سلول شماره ی دلتنگی

...اینجا سقف شهری ست که برای ما خانه نشد

سلول شماره ی دلتنگی

تنم به پیله ی تنهایی ام نمی گنجید...

---

آخرین مطالب

روز اول

به سختی طاها خبر را آورد ،

به سختی جان کندن من و شمارش سالی که دوازده ماه است و ماهی که سی روز و

روزی که بیست و چهار ساعت!

میدانی هرقدر هم که خداحافظی را با طول و تفسیر بجا آورده باشی،

بعد از صدای کشیده شدن چرخها بر کهنگی آسفالت امیرآباد

با خودت میگویی ای کاش آغوش آخر را محکم تر ادا میکردی،

ای کاش بیشتر دستهایش را فشرده بودی

یا طولانی تر لبخندش را رصد میکردی...

طاها خبر را آورد

و این آغاز کوچ موقت تو بود!

  • نِزمین